loading...
فروشگاه خرازی گل گندم
majid بازدید : 70 شنبه 09 شهریور 1392 نظرات (0)

سلامت میکنم ای غنچه ی راز / تو بودی از برای عشقم آغاز

 

تویی تنها دلیل زنده بودن / ندارم طاقتت با چشم در ناز

 

.

 

.

 

.

 

مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن ، نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن

 

زندگی تکرار زخم کهنه دیروز نیست ، بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن.

 

.

 

.

 

.
زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع ، در ذهن بجز تو آفریدن ممنوع

 

غیر از تو ورود دیگران در قلبم ، عمرا ، ابدا ، هیچ ، اکیدا ، ممنوع!

 

.

 

.

 

.
دوستت دارم
شاهدی ندارم جز کوچه پس کوچه های خلوت دل!

 

.

 

.

 

.
با تو زمستان هم لحظه ها شکوفه می زنند انگار که هر ثانیه آغاز بهاری است

 

برای رسیدن به ” تو “

 

.

 

.

 

.

 

آری آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیند یشم که همین دوست داشتن زیباست

 

.

 

.

 

.

 

آنگاه که آوار تنهایی روحت را در هم شکست ، گوشه ی قلبت را بنگر ،
من آنجا به انتظارت هستم

 

.

 

.

 

.

 

کاش میشد در سایه ی مژگانت ، لحظه ای به تماشای دریای خوشرنگ چشمهایت می نشستم

 

.

 

.

 

.

 

زندگی ابرهایی است با نام وفا  میریزد به جویی به نام صفا

 

میرود به رودی به نام عشق  میرسد به دریایی به نام وداع

 

.

 

.

 

.
جانا ز دست عشق تو ، یک دم نباشد راحتم / هر شب خیالت را کشم ، ای ماه تابان در برم

 

.

 

.

 

.
مردی نزد روانپزشک رفت و از غمی که در سینه داشت سخن گفت. روان پزشک پاسخ داد : در شهر دلقکی ست که مردم را میخنداند و شاد میکند نزد او برو تا غم خود را فراموش کنی ، مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم!!!

 

.

 

.

 

.

 

بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را / اشک و آه و ناله ها و درد را

 

می نویسم بی تو بودن های من پایانم است / بی تو حامل می شوم اندوه و اشک سرد را

 

.

 

.

 

.
روزگاری او را می جستم، خود را می یافتم اکنون خود را می جویم، او را می یابم

 

.

 

.

 

.
من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم

 

.

 

.

 

.

 

سرنوشتم اگر اینست که می بینم حکم تغییر قضا را به که باید گفت؟

 

آی خط خوردگی صفحه پیشانی من! این همه خط خطا را به که باید گفت . . . ؟

 

.

 

.

 

.
از لحظه های طی شده حظی نبرده ایم / خودرا  به دست  شاید و اما  سپرده ایم

 

بشمار لحظه لحظه ی  عمر  گذشته را / هر چند ســـــال بود  همانقدر  مرده ایم

 

.

 

.

 

.

 

گفتی به ماه نگاه کن یاد من باش به یاد لحظه های سرد من باش

 

انگار روزو شبم بی ماه نمیشه به خدا یادتم بی ماه همیشه

 

.

 

.

 

.
تنگی نفست را، نینداز گردن آلودگی، دلت را ببین، کجا گیر کرده…

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
تبلیغات

اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 7530
  • کل نظرات : 875
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 697
  • آی پی امروز : 70
  • آی پی دیروز : 69
  • بازدید امروز : 202
  • باردید دیروز : 171
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2,231
  • بازدید ماه : 5,046
  • بازدید سال : 35,579
  • بازدید کلی : 3,881,982
  • مهدی احمدی - خاطره ها